چند سالی از روی کار آمدن اصلاح طلبان و در راس آنها خاتمی می گذرد. به خوبی شور و التهابی را که در دوم خرداد موج می زد به یاد دارم. همچنین فروکش کردن و هرز رفتن آن با وعده و وعیدهای بی حاصل و دروغین رییس جمهوری محبوب اصلاح طلبان که دیگر محبوبیتی در بین مردم نداشت. اما من می خواهم در مورد اشخاصی صحبت کنم که در حاشیه شکست این جنبش در نقش اپوزیسیون سربیرون آوردند. وقتی جنبش اصلاح دینی و "لوتر اسلام" شکست خورد، و قابله دنیا آوردن احمدی نژاد شد، توهمات اینها درهم پیچید. با کنار رفتن اصلاح طلبان کم کم چهره های سیاسی آن نیز از صحنه کنار رفتند تا چندی قبل که "دکتر سازگارا" از شبکه های آمریکایی سر در آورد.
من موفق شدم مصاحبه او را در صدای آمریکا بشنوم. برایم بسیار جالب بود کسی که صدایش اول تمام نوارهای خمینی وجود دارد، و از اولین کسانی بوده که کمیته ها را سازمان داده و آنطور که خود می گفت 10 سال نیز بر سر پست بوده، یعنی تقریباً تا سال 67 ، اما اکنون با کت و شلوار و کروات در مقابل دوربین نشسته و بر ضد حکومت صحبت می کند! لابد باید "شکرگزار" باشیم که یکی دیگر از این ارابه بیرون پرید!؟ خوب سازگارا چه میگوید؟ ادامه ی صحبت ایشان من را بیشتر به شگفتی واداشت. "دکتر سازگار" در مورد دوران جوانی خود صحبت می کرد که کتاب های راست مذهبی را مطالعه کرده و بعد از 10 سال از پیروزی رژیم و پس اینکه به اندازه کافی به روی مردم خون پاشیده، تازه به شک افتاده که نکند آنچه او فکر می کرده اشتباه بوده؟ و دوباره به خواندن آن عتیقه ها می پردازد. گویا به چشم دیدن این همه جنایت در وی آنچنان "درک شهودی" ایجاد نمی کند و تنها پس از خواندن مجدد کتاب ها پی می برد "انقلاب آن ها" اشتباه بوده است؟ اینهم از تبلیغات دست چندم این "جناب دکتر"های مورد علاقه رسانه ها علیه دخالت مستقیم مردم در سیاست! اولا "انقلاب آنها" نبود و ایشان و بقیه در مقام میرغضب علیه انقلاب به صحنه آورده شدند. آنزمان که "انقلابیون واقعی" به دست او و هم قطارانش قتل عام شدند، دقیقا در همان ده سال، ایشان تنها نقش یک ضد انقلاب را علیه جنبش انقلابی ایفا کرده است. حتما روز ایشان باید پاسخگوی اعمال جنایتکارانه دوره صدارتش باشد. در جایی مجری تلویزیون از وی می پرسد؛ چگونه انقلاب شکل گرفت و آیا او و دوستانش که در آن زمان زیر سایه خمینی قرار داشتند فکر این را می کردند؟ ایشان در پاسخ می گوید؛ خود ما هم نفهمیدیم چه اتفاقی افتاد و ما خود را برای یک مبارزه چند ده ساله آماده کرده بودیم! واقعا راست میگوید؟ نفهمیدند چه اتفاقی افتاد؟ یاد اولویتهای کمر بند سبز در متن جهان دوقطبی آندوران و خارج شدن یکباره شاه از ایران و سوپر استار شدن خمینی می افتم و بیش از پیش باورم می شود که پروژه "انقلاب اسلامی" طرح ریزی شده از جانب بورژوازی بود تا جنبش اسلامی برای سرکوب چپ بر اریکه قدرت تکیه زده و "دکتر سازگارا"ها با تکیه به ارتجاع تازه از گوربرخاسته انقلاب ایران را به خونین ترین شکل سرکوب کنند.
جالب تر اینست که این جناب ها پشیمان نیستند، از مردم عذر نمیخواهند، اطلاعاتشان از جنایتهای مخوف را نمیگویند، حال که به بیرون پرت شده اند پای میدیا نشسته و علیه حرکت مستقل و انقلابی مردم و برای همان نظام تبلیغ می کنند. این چهره های حکومتی شناخته شده اند و نمیتوانند چراغ خاموش اینبار در لباسی دیگر( هرچند فاخر) دوباره سر مردم کلاه بگذارند. کمونیستها و جنبش آزادی خواهانه چنین اجازه ای نمیدهند. مردم اینها را میشناسند. اما نباید اجازه دهیم این شکست خوردگان بساط ن فریب شان را پهن کنند. *